«زار» در روزگار ما که روزگار سیطره دانش و تجربه بشری است، امری غیرعلمی دانسته میشود؛ چه آنکه دانش تجربی به ریشهیابی دردهای جسمانی و روانی بشر پرداخته و برای بسیاری از آنها در خور توان خود، دارویی پیدا کرده است؛ از این منظر، هر درد جسمانی و هر حالت روانی، معلول فعل و انفعالاتی است که جایی در تن بیمار رخ میدهد و عوامل ماورایی نقشی در آن ندارند. این، چکیده هزارههای علماندوزی بشر است.
با وجود این حتی اگر نارسایی دانش بشری در بسیاری از پدیدهها را هم ندید بگیریم، باز چیزی از اهمیت آیینهای رازآلود کهن مثل همین آیین زار و ضرورت ثبت و ضبظشان کم نمیشود؛ چه این آیینها، نحوه نگرش باورمندان خود را به جهان نشان میدهند و صفحاتی ناگشوده از فرهنگ قومیشان را پیش روی پژوهشگران میگشایند.
در باور باورمندان به آیین زار، برخی از انسانها توسط نیروهای نامرئی که به عنوان «باد» شناخته میشوند تسخیر میشوند. این بادها شخصیتهای گوناگون دارند، و بیماری، افسردگی و روانپریشی شخص تسخیر شده را موجب میشوند. آیین زار، روشی برای درمان این بیماران است؛ آیینی که هنوز هم در مناطقی از استان هرمزگان انجام میشود.
از سواحل شرقی آفریقا به ایران
در حاشیه سواحل خلیج فارس، سیاهانی زندگی میکنند که بسیاری معتقدند از سواحل شرقی آفریقا به ایران آمدهاند. درباره منشأ سیاهان خلیج فارس دو نظریه وجود دارد: نظریه اول: از گذشتههای دور خلیج فارس منطقه تجاری بین آفریقا و آسیا بوده است. تاریخ تجارت بردهها و سیاهان در این ناحیه به اوایل قرون وسطا برمیگردد، زمانی که تاجران مسلمان، بردهها را از زنگبار یا اتیوپی به خلیج فارس میآوردند. بعدها این عده که به عنوان ملوان روی کشتیهای بادبانی و مسافرتی بین موزامبیک، زنگبار و کویت کار میکردند، ساکن کنارههای خلیج فارس شدند و به سرعت با سایر مردم این ناحیه مختلط شدند. این اختلاط شامل ساکنان قشم، لارک، لنگه، میناب و بندرعباس و چندین اجتماع کوچک دیگر شد. سیاهان در این جامعه را میتوان از اندام تنومند، لبهای پرگوشت، چشمهای سیاه و موهای فردارشان تشخیص داد.
درباره سیاهان جنوب ایران البته نظریه دیگری هم وجود دارد و آن این است که این سیاهان ساکنان اولیه این مناطق بودهاند و در زمان ورود آریاییها به قلمروشان توسط آریاییها به اسارت گرفته شدهاند. اما بر اساس منابع و متون قدیمی و از لحاظ فرهنگی نظریه دوم طرفدار چندانی ندارد. با بررسی آیینها و اعتقادات سیاهان جنوب ایران و شیوه زندگی آنها میتوان به شباهتهای بین این مردم با مردم بانتو-تونگا در آفریقا پی برد.
اصطلاح و عناوینی همچون «زار، نوبان و مشایخ» این مردمان را به هم پیوند میدهد. در این اعتقاد اساطیری، تمام موجودات خیالی و افسانهای (همچون جن، پری، دیو و...) «باد یا هوا» هستند که آدمها را اسیر و دربند میسازند. «اهل هوا» یا «اهل زار» و «زاری» مجموعهای پراکنده و گسترده از انسانهای هر منطقه را پوشش میدهد و آنها را به واسطه همین «بادها» به هم متصل و به عبارتی خویشاوند میسازد.
اهل هوا چه کسانی هستند؟
اهل هوا کسانی هستند که گرفتار یکی از بادها شدهاند و بادها نیروی مرموز و جادویی را میگویند که همه جا هستند و بر انسان چیرهاند. هیچ کس توان رویارویی با آنها را ندارد و انسان در برابرشان راهی جز قربانی دادن و تسلیم شدن ندارد.
به بیانی دیگر، گروهی از سیاهان جنوب ایران را اهل هوا مینامند که در مناطق جنوب بندرعباس، قشم، میناب، بندر لنگه، بوشهر و جزیره هرمز زندگی میکنند. بسیاری از آنها اعتقاد به باد را به سنتهای دیرین نسبت میدهند. تنها بعضی از بزرگان اهل هوا بر این اعتقادند که خاستگاه بادها از سرزمینی بسیار دور است. این باد به خلیج فارس میرسد و شخصی را انتخاب میکند و او را بیمار میکند.
معتقدات اهل هوا در سواحل ایران مانند سایر باورهای عامیانه تغییر و تکوین پیدا کرده است. بادها در طول راهی که از آفریقا تا سواحل ایران پیمودهاند با فرهنگ، اساطیر و قصص مختلف مخلوط شده، حتی محتوا عوض کرده و رنگ و شکل اسلامی گرفتهاند.
برای اهل هوا محرماتی هست، مثلاً اینکه هیچ یک از اهل هوا حق ندارد به مرده دست بزند؛ چه مرده انسان باشد و چه لاشه حیوان. نیز اهل هوا نباید دست به نجاست بزنند یا خود را به آن آلوده کنند. نیز لباس کثیف نباید به تن اهل هوا باشد.
خصوصیات بادها
در اعتقاد باورمندان به آیین زار، بادها همانند انسانها، مهربان یا بیرحم، بینا یا نابینا و کافر یا پاک هستند. میتوان گفت اعتقاد به دوگانگی اساطیری خیر و شر و اعتقاد به خوبی و بدی، دو باد بد و خوب را شکل داده که در بادها و مراسم «زار» یا هر مراسم مشابه دیگری در ایران نمود عینی دارد. هنگامی که باد، سراغ کسی رفت و او را «مرکب» خود ساخت، دیر یا زود، مریض و هواییاش میکند. برای رهایی از درد و رنج باد، بایستی نزد «بابا» یا «ماما»ی آن باد رفت. برای «پایین آوردن و زیر کردن» باد، هر بابا و یا ماما، مجالس و مراسم خاصی برای بازی کردن ترتیب میدهند و در همین مراسم است که بابا یا ماما، باد را از تن بیمار بیرون میکند و شخص بیمار سلامت مییابد و در جرگه اهل هوا درمیآید.
این بادها همه مسری و قابل انتقال هستند. اگر کسی یک نفر را زیاد دوست داشته باشد میتواند بادش را به او بدهد یا از وی بگیرد. یا مثلاً آنهایی که از هم متنفرند و یا به هم کینه میورزند میتوانند باد را به هم منتقل کنند.
انواع بادهای اهل هوا
اهل هوا به 72 نوع باد اعتقاد دارند که مهمترینشان این بادهاست:
باد زار: که همه کافرند. این باد از اتیوپی، سودان و مصر سرچشمه میگیرد و به خلیج فارس میرسد. اسامی بادهای زار که در میان ساحلنشینان جنوب مشهورند عبارتاند از: مَتوری، شیخ شنگر، دینگ مارو، اُمگاره، بومَریوم، چین یاسه، پِهپِه، دای کتو، بوجَمیه، بابور، نمرود، تقروری و قِصاص، اسکندر، مامیت، راهلو و فاصِل. هر کدام با یک افسانه و سابقه تاریخی حتی محل و ماورا و ملیت (عربی، هندی، سواحلی، زنگباری، سومالی، حبشه، مصر) برای مبتلایان شناخته شدهاند.
ابتلا به هر یک از زارها با علایم بخصوصی شروع میشود. مثلاً باد «متوری» با حمله قلبی، «دینگومه» یا «دینگ مارو» با سردرد و چشمدرد، «بومریوم» با کمردرد، «دای کتو» با بیحرکتی و در خود فرورفتگی و زار «پهپه» که به صورت تب، سرفه، درد و بعد دعوا و مرافعه و دلخوری پیدا میشود.
بیشتر اهل هوا گرفتار باد زار هستند. زار را از گویشی که دارد میشناسند که از چه سرزمینی یا دریایی آمده است. هر زار هنگامی که خون میخورد، زیر میشود و به زبان درمیآید و از درون کالبد شخص بیمار و با حنجره وی با ماما و بابا گفتوگو میکند و میگوید که از کدام دیار آمده است. شیوع زارها همه یکسان نیست و مرکز اصلی آنها کرانه دریاست.
باد نوبان: بادی است که شخص را علیل، بیحرکت و افسرده میکند. از بادهای مسلمان و آن را مثل باد مشایخ مقدس میدانند. اهل هوا به آن «نوبی» میگویند. «نوبان» در سواحل ایران زیاد یافت میشود. همچنین این باد در سواحل سومالی و موگادیشو هم زیاد است و بیشتر خصوصیات و ویژگیهای باد زار را دارد.
نوبان را هم مثل «زار» فقیران میگیرند و ماهیگیران بیچیز و کسانی که زندگی خوب و مرفه ندارند و تاجران، پولدارها و پیلهوران دچار نمیشوند. عرب همیشه بیشتر از عجم گرفتار نوبان میشود. نوبان مثل زار انواع و اقسام دارد که با آهنگ مخصوص خود زیر میآید، ولی انواع نوبان نامهای جداگانه ندارد. شروع و علایم همه نوبانها یک شکل و یک جور است. مثلاً اگر ماهیگیری گرفتار نوبان شود، ابتدا احساس افسردگی میکند و حال و حوصله کار کردن و دریا رفتن را از دست میدهد. موقع لیغ کشیدن و جمع کردن تور از دیگران عقب میماند، اشتهایش را از دست میدهد، کم به خواب میرود و اغلب ترجیح میدهد در گوشه دور افتادهای، جدا از دیگران بنشیند، کم حرف میزند و گرفتار خودش میشود و به اصطلاح «اهل هوا»، جانش بد میشود. اعراب به آن «ریح الحمر» میگویند. و بابا یا مامای زار غیر از بابا و مامای نوبان است.
باد مشایخ: این بادها نذر و نیاز میپذیرند و به صورت شیخ در بدن بیمار حلول میکند و همان طور که از نامشان مشخص است؛ بادهایی پاک هستند. عدهای از آنها خطرناکاند و عدهای دیگر بیخطر.
این بادها اکثراً عربی هستند و از عدن، عربستان، رأسالخیمه و خلیج فارس سرچشمه میگیرند. این نوع باد با نذر و هدیه از بدن بیمار خارج میشود. این باد صیادان مروارید و ناخداها را بیمار میکند.
مشایخ بزرگ اینها هستند: شیخ فرج، شیخ عدروس، شیخ عثمان، شیخ جوهر، شیخ البحر، شیخ شائب، شیخ شریف، سید احمد، شیخ محمد، شیخ جنو (جنی)، شامی، شیخ عبدالقادر جیلانی، سیدکامل، سیدمصطفی، سیدابوطالب، سیدعبدالله و سیدعبدالمطلب.
باد جن: بادهای زمینی یا زیرزمینی که همه زنجیری و خطرناک هستند. این باد به باد کفر معروف است و در ایران و مسقط در دو سوی خلیج فارس به یک اندازه خطرناک محسوب میشوند. آنها در بیشهزارهای انجیر هندی، در کنار آب، انبارهای متروکه و چاههای آب در کمین فقیران هستند. این باد در مراسم خون میخواهد ولی در مواردی ریختن قطرهای خون در تشت پر از آب آنها را راضی میکند.
بادهای ایرانی: این بادها بسیار بیآزارند. بادهای ایرانی عبارتاند از: باد پری که دو نوعاند، پریهای کافر و پریهای اهل حساب که پریهای کافر خطرناکتر هستند؛ باد دیب(دیو) که در بیابانها و جزایر پیدا میشود و در هنگام برخورد با آدم، همان لحظه اول بیجان و خشکش میکند و باد غول که از دور همچون شتری مست پیدا میشود و هر کسی را که سر راهش باشد، بیجان میکند.
بابازار و مامازار چه کسانی هستند؟
«بابای زار» یا در گویش محلی «بابازار» به مردی گفته میشود که توانایی تشخیص نوع باد را دارد. او همچنین میتواند باد را از بدن شخص بیمار خارج کند. «مامای زار» یا «مامازار» به زنی گفته میشود که بیماری زن یا دختر را درمان میکند که هر کدام از اینها، نوع بادی که در بدن شخص است را میتوانند تشخیص دهند و هر یک از این متخصصان فقط توانایی خروج یک نوع باد از بدن بیمار را دارند. یعنی هر باد برای خود یک بابا و یک ماما دارد. بابا و ماما حرفه خود را از پدر به ارث میبرد و همه آنها بدون استثنا سیاه هستند.
چگونگی مراسم زارگیری
هنگامی که بابا یا ماما احتمال داد که شخص، مبتلای یکی از زارها شده، او را هفت روز در حجاب و دور از چشم دیگران نگه میدارند. نخست بدن او را میشویند و سپس هفت روز مانع میشوند که بیمار، زن، سگ و مرغ ببیند. در این مدت، چشم هیچ زن، چه محرم و چه نامحرم نبایستی به روی او بیفتد و اگر بیمار زن باشد، او را از چشم مردان دور میکنند.
تمام شبهایی که بیمار در حجاب نگه داشته میشود، ماما یا بابا، معجون یا داروی ویژه زاران را به تن وی میمالد. این دارو «گرهکو» نامیده میشود که از 21 ماده درست میشود و مواد عمدهاش عبارتاند از: ریحان، زعفران، بوخِس (از ادویههای هندی)، هل، جوز، زبان جوجه (گیاه کوهی) و گِشت (چوبی است که از بمبئی میآورند). تمامی 21 ماده را در گلاب خیس کرده و هر شب به تن بیمار میکشند و مقداری هم به او میخورانند.
پس از پایان دوره حجاب، صبح روز بعد، بدن بیمار را تمیز کرده و خاک هفت را با هفت برگ گیاه بیخار مخلوط میکنند و همراه «گرهکو» به تن وی میمالند و پیش از انجام مراسم رسمی «زاران» اجرا شود، جنی که باد زار را وارد بدن بیمار کرده است بیرون میکنند.
برای بیرون راندن جن، بیمار را میخوابانند، انگشتان شست پاهایش را با موی بز به هم میبندند. مقداری سیفه (روغن ماهی) هم زیر دماغ مبتلا به زار کشیده و چند رشته موی بز آتش زده زیر بینی او میگیرند. سپس بابا با خیزران باد را تهدید میکند که از بدن وی خارج شود و با ضربههایی که به تن بیمار میزند، باد با جیغ و داد و ناراحتی بسیار، مرکبش را رها کرده و فرار میکند. پس از فرار باد، تنها باد زار در سر بیمار است و برای زیر کردن زار، سفره، بساط بازی، آواز، نذر و نیاز و قربانی لازم است.
برای تشکیل مجلس بازی، زنی که خود از اهل هواست، خیزران به دست راه میافتد و در خانهها را میزند و اهل هوا را دعوت میکند. این زن را «خیزرانی» میگویند. بیشتر دعوتشدگان «دختران هوا» هستند. دختران هوا در تمامی مجلسهای اهل هوا جمع میشوند و همراه مردان دم میگیرند و «بازی» میکنند.
مجلس بازی
ماما یا بابای زار، با دهلهای ویژه خود در بالای مجلس قرار میگیرند. در میانه بساط، بابا یا ماما، دُهُل یک طرفه بزرگ «مودِندو» را روی سه پایهای مینهند. کنار دهل مودِندو، یک دهل بزرگ دوسر معمولی یا گپ دهل قرار میگیرد و کنار آن «دهل کِسر» میگذارند. مودِندو را بیشتر خود بابا میزند. جلو مودندو یک سینی نقره یا ورشویی میگذارند که در آن «گشتهسوز» و «کوندروک درمانی» را در ظرف ویژهاش ریختهاند. در آغاز مجلس، در «گشتهسوز» آتش میریزند و مقداری کوندروک درمانی را در آتش دود میکنند. بابا، نخست مودندو، سپس گپ دهل و سرانجام دهل کِسر را دود میدهد و سر جایشان میگذارد.
پیش از شروع مجلس، سفرهای پهن کردهاند که در آن همه چیز وجود دارد؛ از خوراکهای گوناگون گرفته تا گیاهان معطر، گلها و سبزههای جنوب، میوه کُنار، خرما، گوشت و خون قربانی که برای بیمار زار گرفته، سر سفره لازم است. قربانی یک بز (کهر) است که در همان مجلس قربانی شده و خونش را درون تشتی، سر سفره میگذارند، زیرا بر این باورند که تا «باد» خون نخورد، به سخن نمیآید و شخص بیمار بایستی خون بخورد. بابا یا ماما با تکان دادن خیزرانی که به دست دارد، مجلس بازی را میگشاید و به کوبیدن دهل و خواندن شعر و غنی کردن میپردازد. دیگران هم همراه بابا دم میگیرند.
پس از مدتی، بیمار زاری که همیشه کنار بابا یا ماما قرار دارد، آرام آرام تکان میخورد و معلوم میشود که باد در بدنش به حرکت درآمده است. بازی ممکن است چند شبانهروز به درازا بکشد. نخست شروع به لرزیدن کرده و اندک اندک تکانها زیادتر شده، از شانهها به تمامی بدن سرایت میکند. بازی هنگامی به اوج میرسد که کله بیمار زاری پایین آمده و ضمن تکانهای شدید، از ظرف خون، مقداری خون بخورد.
با نواختن آهنگهای ویژه، زار زیر میشود و تنها بابا یا ماما، با زار گفتوگو میکند و از زار میپرسد که اهل کجاست و چه نام دارد، برای چه این مرد یا زن بدبخت را اسیر کرده است؟ زار پاسخ میدهد که اهل کجاست و نامش چیست و چرا آن مرد یا زن را مرکب خود ساخته است.
پس از تشکیل مجلس بازی و زیر کردن زار و راضی کردن او، بیمار از حال نخست رهایی یافته، ولی برای همیشه همان باد، در سرش بر جای میماند.
زارگیری با اشعار ایرانی
«هانری ماسه» در کتابش «معتقدات و آداب ایرانی» که حوالی شصت سال قبل نوشته شده، مراسم زار را در بندر جاسک شرح داده است. او مینویسد: بیمار سرپا میایستد و اشخاص دایرهوار، او را احاطه میکنند و او را با پارچهای کاملاً میپوشانند و مردی که چوب کوچکی به دست دارد، در کنارش ایستاده است. کسانی که دور بیمار را گرفتهاند، شروع میکنند به آواز خواندن، در هر ضرب آهنگ، آن مرد با چوب خود، آهسته بیمار را میزند و بیمار با ضرب آهنگ، سر خود را به چپ و راست حرکت میدهد. مرد دیگری یک آتشدان قلیان میآورد که در آن گیاه دودزایی مانند اسپند میسوزد و آن را جلو بینی بیمار میگیرد و بعد جلو بینی دیگران. این روش که زار گرفتن نام دارد، برای بهبود اغلب بیماریها به کار میرود.
مراسم زار در جزیره کیش توسط گروه ویژهای انجام میشود. در جزیره کیش، مراسم پس از ماههای محرم و صفر انجام میشود، یعنی سالی سه روز، از صبح یکشنبه الی عصر سهشنبه پس از ماه صفر، در شبها انجام میشود. اعضای زار، در این سه روز، در محل اجرای مراسم به سر میبرند و خوراک را نیز همان جا میخورند. با آهنگ تند دهل آواز میخوانند. آب گلاب و یک سقز مسقطی در آتش دود میدهند. در یک سینی ریحان عربی به نام «مشموم» گذارده و به هم تعارف میکنند.
رکن اصلی این مراسم آیینی که هنوز با تفاوتهایی در همه مناطق سواحلی جنوب ایران رواج دارد؛ آوازهایی است با ترکیبی دلپذیر و زیبا از نغمههای بومی آفریقاییان (به ویژه آواز بومیان تانزانیا)، نشیتهای عربی، شروهها و دیگر آوازهای سواحلنشینان خلیج فارس و بلوچستان. ترکیب نغمههای مراسم زار تا بدان حد گسترده است که برخی آوازهای قوالان پاکستانی را نیز در بر میگیرد. اشعار این آوازها علاوه بر استفاده از ادبیات رسمی ایران به ویژه اشعار مولوی و حافظ، برخی ترانههای بومی، اشعار مولودیخوانیها و برخی اشعار ترانههای بومیان آفریقا را نیز شامل میشود.
مصطفی کریمی
نظر شما